دیالمه نیاز امروز

شهيد  عبدالحمید دیالمه؛ شهید تفكر شيعي

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

002.png - 61.11 kB عبدالحميد (وحيد) ديالمه در چهارم ارديبهشت يكهزار و سيصد و سي و سه شمسي در تهران در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود.

دوران كودكي را در دامان پدر و مادري نمونه با عشق به اسلام و تشيع پرورش يافته و استعداد و ذوق بي حدش رو به تعالي گذاشت.

با آغاز دوره متوسطه فعاليتهاي اعتقادي و مبارزاتي را به طور جدي شروع كرد و همگام با فعاليت در دبيرستان به تحصيل و بهره جويي از مدرسين حوزه علميه قم پرداخت.

سيره و حديث را نزد اساتيد حوزه علميه قم ، منطق، فلسفه و عرفان را نزد استاد آيه الله مرتضي مطهري در مدت سه سال آموخت.

سپس با نظرات دكتر شريعتي در زمينه هاي مختلف آشنا شد و با نقد منطقي نظريات وي نقش مهمي را در روشنگري افكار نسل جوان آن روز ايفا نمود.

همگام با دروس حوزه، علوم جديد را از سال يكهزار و سيصد و پنجاه و دو در رشته داروسازي دانشگاه مشهد آغاز نمود.

از سال پنجاه و دو تا اواخر سال پنجاه و شش كه مصادف با دوران خفقان رژيم منحوس پهلوي بود، با استفاده از تعاليم عاليه اسلام در امر جهاد به معناي اعم آن در جهت تحقيق و تبليغ سعي فراوان نمود و به دور از هياهوي ديگران كه همواره تلاش در ابراز و نمود افعال خويش داشتند به مبارزه مخفي با رژيم پرداخت.

در سال پنجاه و چهار به همراهي چند تن از دوستانش براي تهيه اسلحه به چابهار و خاش سفر كردند و در بررسي هاي خود متوجه شدند كه فروشندگان سلاح، در ارتباط با ساواك هستند لذا از خريد منصرف و با كوله باري از اطلاعات عازم مشهد مي شوند كه در چابهار توسط ساواك دستگير ولي به علت موجود نبودن مدرك، پس از مدتي آزاد مي شوند.

شهيد دكتر ديالمه در سال اول تحصيلي خود در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تاسيس كتابخانه اسلامي نمود و از اين طريق افراد را شناسايي و جذب مي كرد، تا در آينده بتواند افكار اسلامي شيعي را كه سالها در تحصيلش زحمت كشيده و ملكه ذهنش ساخته بود به نسل جوان منتقل كند.

سپس با تشكيل گروه هاي چند نفري اقدام به نشر افكار ناب اسلامي شيعي نمود و با آموزش هاي عقيدتي و سياسي توانست اين خلاء فكري را در دانشگاه مشهد پر نمايد و در محيطي كه مسلمانانش از گروه هاي منافق و افراد بي خط و نشان و بي تفاوت تشكيل شده بود، خط صحيح اسلامي را به دور از افراط  و تفريطها در دوستاني كه گردش فراهم آمده بودند نمايان سازد كه خود نيز پيشتاز و الگوي تمام نماي اين تفكر بود.

البته در اين مدت ساواك او را راحت نگذاشته و با دستگيري  و احضارهاي مداوم موجبات ناراحتي وي را فراهم مي كرد. نشر فرامين امام خميني مبني بر دوري جستن از حزب رستاخيز و هشدارهاي ايشان در مورد صهيونيزم گوشه اي از كارهاي وي در دانشگاه بود. همچنين رهبري و طراحي تظاهرات عليه شاه معدوم در اوج خفقان سالهاي پنجاه و چهار و پنجاه و پنج در «پائين خيابان» مشهد و اعلام مرجعيت و رهبريت امام خميني از عمده فعاليت هاي او بود. 

 نكته قابل توجه در طول مبارزات شهيد ديالمه اين است كه همواره اسلام در نظرش مطرح بود و چه شب ها و روزها را كه به سر برد تا بر اساس عملكردهاي ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين مبارزات خود و دوستانش را منسجم كند. وي در دوران دانشگاه به همراه چند تن از دوستانش در بر پايي دعاي كميل در ميان خودشان سعي  وافري داشت تا اين كه خود و ديگران را با مهذب نمودن براي جامعه روشن فردا آماده نمايد.

در زماني كه امت به پاخاسته و مسلمانان ايران و به خصوص نسل جوان تشنه اسلام، آماده فراگيري هر گونه اعتقادي بودند، گروه هاي مختلف در قالب هاي گوناگون در مسير انديشه هاي اين تشنگان قرار گرفته و با عناوين و القاب فريبنده توانستند مريداني براي خويش بسازند و نقشه هاي استعمار را بار ديگر در ايران پياده كنند ولي از آنجا كه خداوند متعال اسلاميت اين انقلاب و قيام به حق مردم را تضمين نموده است، اين مكر و حيله ها به خودشان باز گشت. در چنين اوضاع و احوالي شهيد ديالمه براي تداوم خط فكري استاد مطهري و با توجه به قدرت ايماني كه در وي بود، او را قادر ساخت تا در برابر تمامي توطئه هاي پس از انقلاب در محيط دانشگاه ايستاده و اسلام اصيل را نشان دهد و كج روي ها را راست كند.

شهيد ديالمه جريانات انحرافي منافقان را نه تنها پس از انقلاب كه در سال پنجاه و چهار با انتشار اعلاميه هايي در سر تا سر دانشگاه مشهد به عموم مبارزين هشدار داده بود.

وي در مقابل بر چسبها و انگهاي گوناگون مقاومتي سخت تر از مقاومت كوه داشت و چنين بود كه توانست بي وقفه و بدون هراس از سرزنش كنندگان راه خويش را ادامه دهد. ولا يخافون لومه لائم(مائده 54)

قدرت بيان او در تبيين و تفهيم و تشريح مسائل و احتياجات فكري جوانان دانشگاهي و غير زبانزد همگان بود.

در زماني كه جوانان تشنه را، با عطشي وصف ناپذير به سوي مكاتب الحادي مي بردند و در زماني كه با آبهاي مسموم انديشه هاي التقاطي و انحرافي جوانان نوخاسته را سيراب مي كردند، شيهد ديالمه يكي از افرادي بود كه با امكانات محدودش نقشي شگرف در تطهير سيماي فرهنگ اسلامي از غرب زدگي و شرق زدگي، در اذهان جوانان ايفا نمود.

فريادش اين بود كه : بايستي هر چه زودتر براي هدايت نسل تشنه كاري كرد و اين امر احتياج به روش هاي درست و دقيق دارد كه متناسب با ويژگي هاي روحي نسل جوان باشد.

به روشنگري پرداخت و بدعت ها را مانع شد و حتي به نصيحت بعضي ها كه مي‌گفتند: " حالا مقداري ملايم تر مسايل را مطرح كنيد " گوش فرا نداده و راه خود را ادامه داد .

دكتر ديالمه در سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت به دنبال اوج گيري انقلاب اسلامي و به دنبال اعلام موجوديت رسمی و علني " مجمع احياء تفكرات شيعي " در سطح دانشگاه و شهر مشهد اقدام به برگزاري سخنراني هاي متعدد نمود و جوانان مسلمان و متعهدي كه منتظر ظهور چنين محور استواري در ميان آن همه تبليغات زهرآگين بودند، به استقبالش شتافتند.

او با توجه به جو عمومي ، معتقد بود كه بايد در زمينه اعتقادات اسلامي شيعي مردم كار بسياري بشود تا انقلاب قدرت تداوم داشته باشد. لذا همزمان با اين جريانات جلسات سخنراني عمومي خود را در دانشگاه آغاز نمود ؛ عناوين برخي از سخنراني هاي او چنين است :

  • طراح هدايتي
  • مذهب در بوته تاريخ
  • ربوبيت معركه اصلي انبياء
  • انتظار
  • موجوديت اسلام يا اصطلاحات اسلامي
  • مرجعيت و روحانيت
  • ولايت فقيه
  • مقابله ارتجاعيون داخلي با امام
  • مقابله ارتجاعيون داخلي با امت
  • اسلام و مبارزات ضد امپرياليستي
  • اسلام قدرت بزرگ فردا
  • در شب ميلاد فاطمه(ع)
  • غدير
  • در تنهايي ثقلين
  • در شب رحلت فاطمه (ع)
  • اگر فاطمه(ع) نبود
  • موقعيت زن در جامعه اسلامي
  • خطبه 79 نهج البلاغه
  • از خود بيگانگي جامعه
  • شورا در اسلام
  • در شب قيام
  • امام سجاد (ع) حماسه عبادت
  • رساله حقوقي امام سجاد (ع) – حق خدا
  • امام ضابطه حركت بر صراط مستقيم
  • آزادي چيست؟
  • در سالگرد جمهوري اسلامي
  • امپرياليسم آمريكا طراح استراتژي سقوط
  • انقلاب و ضد انقلاب
  • بني صدر و ليبراليسم
  • چه بايد كرد؟
  • خلافت دائمي
  • حزب الله
  • حزب شيطان
  • به مناسبت نيمه شعبان
  • شهيد و شهادت

" از آن زمان كه ملت ما خط امام را به عنوان رمز حيات خود يافت و هر لحظه فرياد برآورد كه تنها خطي كه آزادي  ،استقلال و جمهوري اسلامي را در اين برهه از زمان ترسيم مي كند ،خط امام است ؛ صهيونيسم بين المللي بر آن شد تا آنجا كه مي تواند خطوط بدلي آگاهانه و نا آگاهانه ترسيم كند تا خط امام در ميان آنها گم شود، اما به يكباره همه اين خطوط حول يك محور قرار گرفتند و خط ضخيمي در مقابل خط امام ترسيم كردند اما آن خط محوري كدام خط است ؟

  • خطي كه اشغال جاسوسخانه را نقطه ضعف مي داند و نه نقطه قوت.
  • خطي كه به دنبال آن است كه دولت را به سقوط حتمي بكشاند. تا ثابت كند پيش بيني علمي اش بر حداكثر 2 ماه دوام اين دولت (شهيد رجايي) صحت داشته است.
  • خطي كه با همكاري تمامي نيروهاي منحرف از چريك هاي فدايي تا جنبش ملي مجاهدين فاسق و از جبهه ملي تا حزب جمهوري خلق مسلمان فاسد با ساختن شايعاتي همچون استعفاي نخست وزیر سعي در تضعيف آن دارد.
  • خطي كه مي كوشد جهاد سازندگي ،سپاه پاسداران و كميته ها را ابزار قدرت براي گروهي خاص معرفي نمايد.
  • خطي كه مي كوشد از روحانيت اين سنگر هميشه مقاوم در مقابل استعمارگران مخالفيني مجهول در ذهن ارتشيان عزيز بسازد.
  • خطي كه با يك برنامه ريزي حساب شده مي كوشد تا براي چرخش اذهان از آمريكاي جنايتكار اين طور وانمود كند كه مبارزات ضد امپرياليسمي ملت ما را حزب توده طراحي كرده است!
  • خطي كه پس از تشكيل هيئت بررسي شكنجه براي آنكه احتمال مي دهد گزارش آنان خلاف ميلش باشد، شايع مي كند افرادي را كه شكنجه شده بودند، اعدام كرده اند تا هيئت آنان را نبيند.
  • خطي كه در مقابل اين سؤال كه آيا امكان دارد روزي در كاخ سفيد با ريگان دست بدهيد؟ مي گويد دنيا دنياي احتمالات است!
  • خطي كه احتمال مي دهد روزي در مقابل فشار قدرت ها تسليم نامه امضا كند.
  • خطي كه فرياد بحث آزادش گوش فلك را كر كرده است ،در حالي كه بيش از همه از بحث آزاد وحشت دارد.
  • و بالاخره خطي كه امام را به عنوان نه به عنوان رهبر انقلاب بلكه به عنوان پدر خطاب مي كند تا از استقرار ولايت فقيه در جمهوري اسلامي سر باز زده باشد.

و بسياري خصوصيات ديگر از اين خط كه فرصت براي نقل آن نيست.

و اينست كه آقايان و خانم هاي نماينده!

  ما امروز بيش از هر زمان ديگر مسؤوليت ترسيم و تفهيم خط امام را براي ملت مسلمان ايران داريم.

تا روشني اين راه به تاريكي خطوط انحرافي مبدل نگردد."

شهيد ديالمه در مصاحبه اي با يكي از روزنامه ها در مورد ماهيت حركت هاي ليبراليستي در جامعه ايران مي گويد : " بحث ليبراليسم كه يك سير طولاني را طي كرده و در قرون مختلف شايد به معاني گوناكون به كار رفته و بعد هم در قرن بيستم اين لغت كه مبنايي براي تشكيلات و جنبش انقلابي ضد استبدادي و ضد كليسايي بود ، امروز يك معناي مصطلحي پيدا كرده . وقتي صحبت از ليبراليسم مي شود ،مردم ما درك ديگري از اين كلام دارند، به طوري كه مجموعه در ذهنشان متصور مي شود كه اين مجموعه عبارتست از نيروهاي متمايل به غرب، معتقد به حركت هاي كند اصلاح طلبانه و احيانا نيروهاي رنگ به رنگي كه هر زمان به حالت تلون خود موضع خاصي را اتخاذ مي كنند و به عبارتي زماني كه امكانات و شرايط بر ايشان باشد، به صورت گسترده سعي مي نمايند تسلط خود را بر كل جامعه مستحكم كنند و هنگامي كه آن قدرت را ندارند تلاش خود را بر اين مي گذارند كه به عنوان ستون هاي پنجم عمل كنند. امروز در جامعه ما حساسيت  هاي خاصي در برابر اين طرز فكر بوجود آمده است و معنايي كه براي مردم ما مورد نظر است و چيزي كه امروز از آن درك مي كنند ،شايد اصلا به آن مفهوم لغوي اين كلام نمي خورد و يك اصطلاح حتي عاميانه اي شده كه به محض اينكه از اين واژه صحبت به ميان مي آيد ،معمولا در ذهن مردم ،گروه ها و نهضت ها و جبهه هاي مختلفي مجسم مي شود .البته درست است كه وجه اين سيستم ها تشابهاتي با آن لغت اصلي دارند و وضعيتي كه در حال حاضر اين‌ها را در پيش گرفته‌اند با آن مبناي كلي لغوي چندان فرق نمي‌كند ،منتها معناي دقيقش هم نيست.

امروز اين نيروها تمام سعي و هم و غمشان اين است كه آن موضع ضد كليسايي را تبديل به يك موضع ضد اسلامي كنند و اگر زماني اين موضوع به عنوان جنبش ضد كليسايي به حساب مي آمد، مي خواهند آن را به صورت يك جنبش ضد اسلامي درآورند. ضد اسلامي نه به اين مفهوم كه هيج يك از اين‌ها مسلمان نيستند، چرا تعدادي از آنها مسلمان هستند و نماز مي‌خوانند و روزه هم مي‌گيرند ،اما آنجه كه برايشان مطرح است نه آن اسلام اصيل بر مبناي زمينه‌هاي اسلامي بلكه آن‌ها اسلام را، قرآن را و پيامبر را چيزهايي در سطح ماركسيسم و اگزيستانسياليسم و با مكاتب ديگر غربي و قرآن را دركتاب‌هاي مانند كاپتال ماركس و پيامبر را هم فردي به عنوان يك مصلح جهاني در سطح ماركس مي‌دانند. منتها همه اين‌ها معتقد‌ند كه قرآن ،پيامبر و مكتب ، كم اشتباه تر و يا بدون اشتباه هستند و در واقع قایل نيستند كه اين‌ها داراي مباني اصيل الهي بوده كه مبتني بر وحي آمده است، به همين خاطر يكي از خطراتي كه امروز بيش از هر زمان ديگر جامعه ما را از جناح ليبرال‌ها تهديد مي‌كند، مسئله مسخ فرهنگي است كه آن‌ها در حال حاضر در جامعه ما دارند ايجاد مي‌كنند وبه نوعي افكار دقيق غربي را يا به تعبيري دموكراسي غربي را در قالب پوشش‌هاي اسلامي با آيات قرآني پياده مي‌كنند و هر يك از اين گروه‌ها اعم از آن‌هايي كه چهره چپ نمايي دارند و به قول خودشان خيلي تند حركت مي‌كنند و يا آن‌هايي كه خيلي ملايم‌تر و معتقد به زمينه‌هاي گوناگون مباحثه و غيره هستند همه‌شان در يك جناح و در جهت مسخ فرهنگي گام بر مي‌دارند."

آخرين سخنراني عمومي او به مناسبت شهادت دكتر چمران و سه روز قبل از هفت تير 1360 انجام شد.

بخشي از سخنان او كه چند روز بعد در مورد خودش مصداق پيدا كرد جنين است :

" من امروز متاسفم كه هميشه بعد از مرگ افراد هست كه از آن‌ها تجليل مي‌كنيم و الان كه ما نيروهاي مخلص ،ارزنده و خوب بسيار داريم اباء داريم كه از آن‌ها تعريف و تمجيد كنيم و من به يقين مي ‌دانم كه اگر اين‌ها از دنيا بروند خيلي‌ها تمايل دارند با انتساب به آن‌ها وجهه‌اي براي خودشان كسب كنند.

كساني كه با دكتر چمران تماس داشتند مي‌دانند كه او در درجه‌اي از عرفان اسلامي شيعي بود كه هر كسي را در برخورد اول مجذوب خودش مي‌كرد. در واقع طرز تفكر جمران در ايران قرباني يك طرز تفكر غالب فلسطيني شد و او به خاطر ايستادگي‌اش در روي اسلام و مخصوصا شيعه در همه جا آماج تهمت‌ها بود. حتي دو روز بعد از شهادتش در جلوي مجلس اعلاميه‌هايي پخش كردند كه در آن افرادي را به عنوان آمريكايي معرفي كرده بودند و يكي از آن‌ها هم چمران بود.

در مجموعه نيروهايي كه برعليه اسرائيل مبارزه مي‌كنند فقط و فقط يك گروه هستند كه بر مبناي اعتقاد اسلامي شيعي مبارزه مي‌كند و به دليل همين زمينه فكري ،تا به امروز منافقين اجازه نداده‌اند كه اين طرز تفكر در ايران مطرح شود.

از فلسطين به عنوان نيروهاي مقابله‌گر در مقابل اسرائيل بر طبق عقيده اسلاميمان موظفيم كه حمايت كنيم اما نه از طرز تفكر فلسطيني ،ما مسؤوليم كه اين نيروها را بشناسيم و مسؤوليت داريم آنچه را كه پيام آن‌ها بوده به ديگران برسانيم . اگر شما امروز جزو نيروهايي بوديد كه در خيابان‌ها در تشييع جنازه چمران شركت كرديد، براي او شعار داديد و گريه كرديد، امروز اين مسؤوليت بر دوش شما هست كه حركت فكري او را بشناسيد و بتوانيد در جامعه رواج دهيد ،اين را به شما بگويم كه طرح تفكر چمران در جامعه امروز ما يك انتحار است. بدانيد كه اگر بخواهيد از اين طرز تفكر (طرز تفكر چمران و شيعيان لبنان) در ايران دفاع كنيد حيثيت و شخصيت اجتماعي را از دست خواهيد داد و آنقدر نيروها بر عليه شما تبليغ مي‌كنند كه عملا چيزي از وجود شما بر جاي نمي‌گذارند ."

ديالمه در هفتم تيرماه 1360 پس از يك عمر كوتاه بيست و هفت ساله همراه دهها تن ديگر از نيروهاي مؤمن انقلاب در كربلاي سرچشمه به شهادت رسيد. روحش شاد و راهش مستدام.