شهید دکتر عبدالحمید دیالمه، ستارهای که کوتاه زمانی بدرخشید و به واقع مصداق تامّ و تمام فردی بود که تمام تلاش و سعی خود را به کاربرد تا به وصیّت پیامبرصلی الله علیه وآله عمل کند. او «در تنهایی ثقلین» گریست و «ضوابط حرکت بر صراط مستقیم» را برای رهجویانِ مکتبی که قراراست «قدرت بزرگ فردا» باشد، بیان کرد.
او گفت برای عبور از مسیری که باریکتر از مو و برنده تر از لبه شمشیر است باید « امام » داشت و به « شفاعت » او امیدوار بود. «زهد»، و « صبر» پیشه کرد و با اعتقاد به « قضاو قدر» خود را « فقیر» درگاه خداوند متعال دانست و بر او « توکل » نمود و در « انتظار» منجی بود و برای فرجش زمینه را فراهم نمود.
او با منطق بدیع و منحصربه فردش گفت که تنها « طراح هدایتی » که میتواند بشر را به تکامل برساند خداوند بی همتا است و انسان اگر میخواهد « از خود بیگانگی » نجات پیدا کند باید در « معرکه اصلی انبیاء» تنها تسلیم ربوبیّت خداوند باشد و این اندیشه و خط فکری را از « غدیر » تا« شب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها» و از آنجا تا « شب قیام عاشورا » برای تشنگانی که می خواستند بدانند معنای واقعی « آزادی چیست؟ » تشریح نمود.
شهید دکتر عبدالحمید دیالمه ستاره دنباله داری بود که اگرچه مدت کوتاهی در آسمان اندیشه این مرز و بوم بدرخشید ولی اندیشه های ناب او تا به امروز« تفکرات شیعی را احیاء » میکند و با منطقی بینظیر هزارو چهارصد سال مبارزات شیعه را با تشریح و بیان « ولایت فقیه » به عنوان امتداد خط نبوّت و امامت برای نسل جوانی که خود نیز از آنان بود و به بهترین نحو نیازهای آنان را میشناخت، ترسیم نمود .
« رابطه مذهب با طبقات حاکم و محکوم» را برایشان بیانکرد، نقش « حزب الله و حزب الشیطان » را ازنظر قرآن و عترت توضیح داد و فریاد زد که «امپریالیسم امریکا طراح استراتژی سقوط» است تا نسلهای آینده بتوانند دوست و دشمن را از هم بازشناسند.
او انجام وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی را در قالب « رساله حقوق یه امام سجاد علیه السلام » بیانکرد وبا درکی عمیق از ضرورت تربیت نسلی پاک از " موقعیت زن د رجامعه اسلامی " از نظر مکتب اهل بیت علیهم السلام سخن گفت و تاکید کرد که برای نجات، تنها وتنها نیازمند چنگزدن به این ریسمان هستیم نه اندیشه های وارداتی غربی و شرقی. خود نیز به آن عمل میکرد و دیگران را به عمل به این دستورات تشویق می نمود.
و امروزه آنانکه به کلام او گوش میدهند یا کتب چاپ شده او را میخوانند، از خود میپرسند او چگونه، چهل سال پیش، امروزِ جامعه ما را میدید؟
پاسخ این سؤال را باید در روایات همان عترتی یافت که او با تمام سلول هایش ملتزم به عمل به دستوراتشان بود. آنجا که از امام صادق علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده :
خداوند تعالی فرمود: هیچ بندهای در عشق ورزی به من نرسید مگر به انجام آنچه از فرایض برای او پسندیدیم و همچنین او به انجام نوافل دوستی مرا جلب کرد تا اینکه من هم دوستدار او شدم و در آن هنگام، من گوش او شدم که با آن میشنود و چشم او شدم که با آن میبیند و زبان او شدم که با آن سخن میگوید و دست او شدم که با آن کار میکند و پای او شدم که با آن راه میرود، هنگامی که مرا بخواند اجابتشکنم و اگر از من درخواستی کند به او عطاکنم [1]
[1] . عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله:" قَالَ اللَّهُ مَا تَحَبَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَحَبَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا إِذَا دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ المحاسن، ج1، ص: 291)